تولد چهار سالگی رونیکا
سلام عشقم نفسم عمرم عزیزم امسال. تولدت. با. عقد خاله یکی شد قربونت برم لباس عروس واست گرفتم کلی تو مجلس خاله رقصیدیم و شادی کردی. الان کنارمی داری اذیت میکنی جدیدا. بایید صدا همه عروسکها واست دارم بعدا باهاش ارتباط. برقرار میکنی ی جوری که انگار واقعا عروسکی داره باهات صحبت میکنه. مجبور شدم شب 29بهمن. تولدت بگیرمدکلی خسته شدم خاله مریم و خاله زهرا اومدن خونمون شب قبلش کلی کمکم مردن اما بابادعمارتدخیلی اذیتم ک ر د نمیخوام ناراحتت کن اما. خیلی دلمو شوند. خیلی ناراحتم کرد اما میگذره. اخلاقش از وقتی که عمو عبدداومده. خیلی بد شده کلی بهم استرس داده. همش میخواست که. نیااد و این منو. ناراحتم میکرد...
نویسنده :
فاطیما
22:09